Monday, January 19, 2009

خطوط قرمز در طنز (۲)

در قسمت قبل بصورت مختصر خطوط کلی محدودیت‌ها در طنز را مرور کردیم. شاید بد نباشد بعضی از زوایای تاریک این بحث را با هم بیشتر بررسی کنیم. مثلا اینکه چرا در طنز ایجاد کینه قومی صحیح نیست و باید این محدودیت را مراعات کرد.
پرهیز از کینه پراکنی و ترویج دشمنی قومی یک اصل پذیرفته شده اجتماعی است و منحصر به محدودیت‌های نگارش طنز نیست. در یک جامعه سالم کسی حق ندارد دیگران را به صرف نژاد٬ رنگ پوست٬ زبان٬ لهجه و امثال آن که بصورت غیر ارادی به آنها رسیده است سرزنش کند و یا به سخره گیرد و تحقیر نماید.

بعنوان مثال جوک‌هایی که در مورد رشتی‌ها یا ترکها و یا دیگر قومیت‌ها ساخته میشود چیزی نیست جز تخریب روابط اجتماعی بین افراد. اسم اینها طنز نیست. ممکن است ما را بخنداند ولی به چه بها وچه ارزشی؟ ممکن است شما بگویید اگر لفظ «یه ترکه» یا «یه رشتی» یا امثالهم را از این جوکها حذف کنیم دیگر خنده‌دار نمیشود. جواب من این است که اصلا اینطور نیست. این گونه لطیفه‌ها را میتوان اصلاح کرد بطوریکه هیچ ملیتی را تحقیر نکند. خنده‌دار بودن یک نوشته به فاعل و مفعول آن نیست بلکه به فعل و روابط غیر معمول آن است که باعث خنده ما میشود.
البته ممکن است یک جامعه اینقدر پر ظرفیت باشد که تلقی اکثریت جامعه از طنز فقط یک قلقلک باشد و نه الزاما توهین و یا تمسخر. در اینصورت دست طنز نویس بازتر است و میتواند نوشته‌اش را در مورد آن قوم به صورت طنز و شوخی درآورد.

این موضوع زوایای متعددی دارد که باز هم به آن خواهیم پرداخت.