تیتر و عنوان:
اهمیت تیتر و عنوان در طنز نوشتهها٬ کمتر از اصل متن نیست. گاهی یک تیتر زیبا و جذاب٬ متن طنز را جذابتر و خواندنیتر میکند.
برعکس٬ یک تیتر نامناسب باعث سردرگمی ذهنی و یا احساسی مخاطب میگردد.
در نوشتههای غیر طنز٬ اگر عنوان کمی نامناسب و مبهم باشد٬ خواننده با خواندن چند پاراگراف٬ پیش ذهنی خود را اصلاح و تصحیح میکند ولی در طنز این اشکال باعث کور شدن ذوق و شوق خواننده میشود.
بنابراین انتخاب تیتر در طنز اهمیت زیادی دارد.
تیتر و عنوان برای یک نوشته همانند یک تابلو در سردر مغازه است. مثلا تصور کنید یک مغازهداری کلیه عتیقهجات و جواهرات و اشیا قیمتی را در مغازهاش بچیند و عرضه کند ولی هیچ تابلو و علامت مشخصهای برای مغازهاش تدارک ندیده باشد و یا تابلوی شلخته و درب و داغونی را نصب کرده باشد٬ چه عاقبتی خواهد داشت؟ دیگران چه قضاوتی خواهند کرد؟
بر سر در مغازه جواهر فروشی که نباید یک تابلوی زهوار دررفته نصب کرد.
تیتر و عنوان بهتر است حتی المقدور مختصر باشد.
ضرورتی ندارد که ما همه منظورمان را در تیتر و عنوان بگنجانیم. هرچه مختصرتر باشد بهتر است.
حتی الامکان تیتر و عنوان مستقل از متن نوشته٬ خندهدار و یا اغراق آمیز باشد.
گاهی تیتر و عنوان را تعمدا نامفهوم انتخاب میکنیم تا ذهن خواننده را دنبال خود بکشانیم و کنجکاوی او را تحریک کرده و نهایتا در اخر متن به همان نقطه اول یعنی عنوان برسیم. در چنین حالتی اغلب٬ آخرین جمله متن عبارتی است حاوی عنوان و تیتر نوشته.
مثالهای زیادی را میتوان ذکر کرد. ابراهیم نبوی مهارت خوبی در انتخاب تیتر نوشتههایش دارد. بلوچ عناوین مختصر و کوتاهی را معمولا انتخاب میکند. بقیه طنز نویسان وبلاگی نیز گاهی تیترهای جالبی را انتخاب کردهاند که باعث منحصر بفرد شدن نوشتههایشان شده است.
البته در این زمینه باز حرف برای گفتن هست. مهارت انتخاب تیتر با تمرین و ممارست بدست میآید و نه با توصیه و آموزش.
اهمیت تیتر و عنوان در طنز نوشتهها٬ کمتر از اصل متن نیست. گاهی یک تیتر زیبا و جذاب٬ متن طنز را جذابتر و خواندنیتر میکند.
برعکس٬ یک تیتر نامناسب باعث سردرگمی ذهنی و یا احساسی مخاطب میگردد.
در نوشتههای غیر طنز٬ اگر عنوان کمی نامناسب و مبهم باشد٬ خواننده با خواندن چند پاراگراف٬ پیش ذهنی خود را اصلاح و تصحیح میکند ولی در طنز این اشکال باعث کور شدن ذوق و شوق خواننده میشود.
بنابراین انتخاب تیتر در طنز اهمیت زیادی دارد.
تیتر و عنوان برای یک نوشته همانند یک تابلو در سردر مغازه است. مثلا تصور کنید یک مغازهداری کلیه عتیقهجات و جواهرات و اشیا قیمتی را در مغازهاش بچیند و عرضه کند ولی هیچ تابلو و علامت مشخصهای برای مغازهاش تدارک ندیده باشد و یا تابلوی شلخته و درب و داغونی را نصب کرده باشد٬ چه عاقبتی خواهد داشت؟ دیگران چه قضاوتی خواهند کرد؟
بر سر در مغازه جواهر فروشی که نباید یک تابلوی زهوار دررفته نصب کرد.
تیتر و عنوان بهتر است حتی المقدور مختصر باشد.
ضرورتی ندارد که ما همه منظورمان را در تیتر و عنوان بگنجانیم. هرچه مختصرتر باشد بهتر است.
حتی الامکان تیتر و عنوان مستقل از متن نوشته٬ خندهدار و یا اغراق آمیز باشد.
گاهی تیتر و عنوان را تعمدا نامفهوم انتخاب میکنیم تا ذهن خواننده را دنبال خود بکشانیم و کنجکاوی او را تحریک کرده و نهایتا در اخر متن به همان نقطه اول یعنی عنوان برسیم. در چنین حالتی اغلب٬ آخرین جمله متن عبارتی است حاوی عنوان و تیتر نوشته.
مثالهای زیادی را میتوان ذکر کرد. ابراهیم نبوی مهارت خوبی در انتخاب تیتر نوشتههایش دارد. بلوچ عناوین مختصر و کوتاهی را معمولا انتخاب میکند. بقیه طنز نویسان وبلاگی نیز گاهی تیترهای جالبی را انتخاب کردهاند که باعث منحصر بفرد شدن نوشتههایشان شده است.
البته در این زمینه باز حرف برای گفتن هست. مهارت انتخاب تیتر با تمرین و ممارست بدست میآید و نه با توصیه و آموزش.