خطوط قرمز در طنز:
فرهنگ ما شرقیها پراست از خطوط قرمز. بسیاری از این محدودیتها را خودمان ساختهایم و سپس کلاف سردرگم آنرا به گردن خویش آویختهایم. برای هر چیز اگر و امّایی داریم. برای خندیدن٬ برای لباس پوشیدن٬ برای حرف زدن٬ برای نوشتن٬ برای فکر کردن.
بدیهی است که برخی از این خطوط قرمز را زندگی اجتماعی برای ما تعیین کرده و نبود آنها باعث لطمه به آسایش زندگی جمعی میزند. مثلا ترویج کینه علیه یک قوم و یا نژاد.
و یا خدشه دار کردن حریم خصوصی افراد. این محدودیتها لازمه سلامت یک جامعه متمدن است.
اما بسیاری از خطوط قرمز اینگونه نیست. اینها زاییده رسم و رسوم و سلیقه افراد است و بتدریج بعنوان شاخصههای اخلاقمداری جاافتادهاند.
کار طنز نویس بیپروایی است و شکستن چنین خطوط قرمز.
برخلاف بسیاری از منتقدین مودب٬ هجو را میستایم و آنرا مفید میدانم. چون مهمترین دستاورد هجو٬ شکستن دیوار صوتی محدودیت است.
طنزی که مقید به ارضای منشها و روشهای رایج باشد٬ چیزی میشود شبیه بقیه نوشتههای معمولی. تاثیرگذاری طنز در تقید حاصل نمیشود. آفت طنز٬ مصلحت اندیشی و خودسانسوری است. طنزنویسان فارسی زبان بیشترین ضربات مهلک را از کسانی خوردهاند که خود در کلاف سردرگم قیودات اخلاقی قراردارند و طنز را دون شان ادبیات و اخلاق قلمداد میکنند.
یک طنز نویس موفق کسی است که در دام سلیقه چنین افرادی نیفتد و برای ارضای سلایق دیگران خودسانسوری نکند.
فرهنگ ما شرقیها پراست از خطوط قرمز. بسیاری از این محدودیتها را خودمان ساختهایم و سپس کلاف سردرگم آنرا به گردن خویش آویختهایم. برای هر چیز اگر و امّایی داریم. برای خندیدن٬ برای لباس پوشیدن٬ برای حرف زدن٬ برای نوشتن٬ برای فکر کردن.
بدیهی است که برخی از این خطوط قرمز را زندگی اجتماعی برای ما تعیین کرده و نبود آنها باعث لطمه به آسایش زندگی جمعی میزند. مثلا ترویج کینه علیه یک قوم و یا نژاد.
و یا خدشه دار کردن حریم خصوصی افراد. این محدودیتها لازمه سلامت یک جامعه متمدن است.
اما بسیاری از خطوط قرمز اینگونه نیست. اینها زاییده رسم و رسوم و سلیقه افراد است و بتدریج بعنوان شاخصههای اخلاقمداری جاافتادهاند.
کار طنز نویس بیپروایی است و شکستن چنین خطوط قرمز.
برخلاف بسیاری از منتقدین مودب٬ هجو را میستایم و آنرا مفید میدانم. چون مهمترین دستاورد هجو٬ شکستن دیوار صوتی محدودیت است.
طنزی که مقید به ارضای منشها و روشهای رایج باشد٬ چیزی میشود شبیه بقیه نوشتههای معمولی. تاثیرگذاری طنز در تقید حاصل نمیشود. آفت طنز٬ مصلحت اندیشی و خودسانسوری است. طنزنویسان فارسی زبان بیشترین ضربات مهلک را از کسانی خوردهاند که خود در کلاف سردرگم قیودات اخلاقی قراردارند و طنز را دون شان ادبیات و اخلاق قلمداد میکنند.
یک طنز نویس موفق کسی است که در دام سلیقه چنین افرادی نیفتد و برای ارضای سلایق دیگران خودسانسوری نکند.